سحر ملکی ::
دوشنبه 88/10/14 ساعت 12:57 عصر
عشق یعنی یار بی پروای من
همدم تنهایی و شبهای من
عشق یعنی ذره ذره اشتیاق
آتشی بر دل ز بیداد فراق
عشق یعنی من اسیر دام تو
کشته آن عشق بی فرجام تو
عشق یعنی شمعی و پروانه ای
سر نهادن بر در جانانه ای
عشق یعنی بلبلی در باغ گل
ناله زن با سوز دل در داغ گل
عشق یعنی عاقبت پر سوختن
چشم امیدی به در بر دوختن
عشق یعنی رستن از کون و مکان
پر کشیدن تا ورای آسمان
عشق یعنی قلب صادق قلب پاک
از جفای دور گردون سینه چاک
عشق یعنی حسرتی در انتظار
انتظار و اشتیاقی بی شمار
نوشته های دیگران()